نوع فایل : صوتی MP3
زمان کل : 3 ساعت و 50 دقیقه
کتاب صوتی نامه به کودکی که هرگز زاده نشد توسط اوریانا فالاچی نویسنده و خبرنگار ایتالیایی در سال 1975 منتشر گردید.
این داستان توسط یک زن جوان که گویا اوریانا فالاچی است روایت میشود، راوی داستان برای کودک خود که هنوز زاده نشده است از سختیها و ملالتهای دنیا سخن میگوید تا او را آگاه سازد. در سال 2007 میلادی بدون در نظر گرفتن کپیها، این کتاب بیش از 4 میلیون نسخه خریداریشده است و یکی از محبوبترین کتابها در سبک خود به شمار میرود.
امشب پی بردم که وجود داری: بسان قطرهای از زندگی که از هیچ جاری باشد. با چشمباز، در ظلمت محض دراز کشیده بودم که ناگهان در دل تاریکی، جرقهای از آگاهی و اطمینان درخشید: آری، تو آنجا بودی. وجود داشتی. گویی تیری به قلبم خورده بود؛ و وقتی صدای نامرتب و پرهیاهوی ضربانش را باز شنیدم احساس کردم تا خرخره در گودال وحشتناکی از تردید و وحشت فرورفتهام. سعی کن بفهمی … من از دیگران نمیترسم. با دیگران کاری ندارم. از خدا هم نمیترسم. به این حرفها اعتقادی ندارم. از دردهم نمیترسم. ترس من از توست. از تو که سرنوشت، وجودت را از هیچ ربود و به جدار بطن من چسباند. هرچند همیشه انتظارت را کشیدهام، هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشتهام و همیشه این سؤال وحشتناک برایم مطرح بوده است: نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی؟ نکند نخواهی زاده شوی؟ نکند روزی به سرم فریاد بکشی که: چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا درست کردی؟ چرا؟
شاید شما یک زن باشید، شاید هم یک مرد، تفاوتی ندارد! چراکه همه شما طعم حس مادری را از دستان مادرتان چیدهاید، پس لمس این حس میتواند برایتان خارقالعاده باشد، اوریانا فالاچی در کتاب صوتی کودکی که هرگز زاده نشد، حس ناب مادری را برای مخاطبش به تصویر میکشد، از هر بابی با کودکش سخن میگوید، آنهم حرفهایی که شاید حرفهای خیلی از ما باشد.
عشق، ترس، نفرت، سیاست و... همه و همه در این کتاب صوتی خارقالعاده به زبانی شیوا از زبان یک مادر که نگران کودک خود است، نقل میشود.
تو به هیچکس تعلق نداری. نه به مملکت و دولت، نه به من، تنها به خودت تعلق داری.
کتاب صوتی نامه به کودکی که هرگز زاده نشد داستان زنی است که از یک رابطه نامشروع باردار میشود و میان زنده ماندن و یا سقطجنین خود دچار تردید است.
شاید نتوان شخصیت ثابتی را برای زن این داستان در نظر گرفت، چراکه مدام نگرانیها و افکارش در رابطه با کودکی که در بطن خود دارد مانع از بروز برخی تفکرات و عملکردهای ذهنی میشود و در هر کاری صلاح فرزند خود را دخیل کرده طبق آن سخن میگوید.
شاید با شنیدن نام این کتاب فکر کنید باید آماده خواندن نامهای طولانی و عریض باشید، اما نه! این کتاب از مکالمههای درونی یک زن با کودکش روایت میکند و از آنجایی که با تمام جهانیان از هر دری سخن میگوید میتوان عنوان «نامه» را برای آن مناسب دید.
در این کتاب نویسنده مشهور غربی اوریانا فالاچی دیدگاههای خاص خودش را از طریق توصیف احساسات و حالات بیان میدارد، برای مثال ترس در این کتاب فالاچی در جهانی عاری از خدا و پیرو اومانیسم برای خودساخته است.
در کتاب صوتی نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، فالاچی سعی دارد از کلیشه مادرانگی بگریزد و نوعی مادرانگی نو را به مخاطب بشناساند، مادری که کودکش را دوست دارد اما در مقابل آن مقاومت میکند! در بخشی از کتاب به سهولت بیان میدارد:
هرچند همیشه انتظارت را کشیدهام، هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشتهام و همیشه این سؤال وحشتناک برایم مطرح بوده است: نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی؟ نکند نخواهی زاده شوی؟ نکند روزی به سرم فریاد بکشی که: چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا درست کردی؟ چرا؟
حس دوگانگی زاییدن و سقط کردن در این کتاب بعدی منفی دارد، اگر به حرفها و سؤالاتی که فالاچی با کودک خود از زشتیهای زندگی بهعنوان یک زن تک سرپرست بیان میدارد و مخاطب را با سقط شدن جنین عجین میکند و مدام این تهدید را با خود همراه دارد.
مادر بودن در این کتاب دیگر آن حس ناب و عمیق و خالص نیست! درست مانند جامعه پیشاصنعتی تحت تأثیر اقتصاد سرمایهداری و لفاظیهای آن قرار دارد، حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی، درآمد، اشتغال، برابری جنسی، کودکان تک سرپرست، مادران تک والد، پدران ناپیدا، عشقهای یکساعته، معاشقههای سرپایی و... تماماً کابوسهایی هستند که چندین قرن است انسانیت را تهدید میکند و همه اینها دلنگرانیهایی است که فالاچی در نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، بیان میدارد.
اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) یکی از روزنامهنگاران سیاسی سرشناس ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد و در سن 77 سالگی در همان شهر نیز درگذشت.
از فعالیتهای برجسته فالاچی میتوان به مصاحبه با رهبران و افراد سرشناسی چون محمدرضا پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، روحالله خمینی، ایندیرا گاندی، گلدامایر، ملک حسین، معمر قذافی، جرج حبش و هنری کیسینجر اشاره داشت.
پیش از رسیدن به سن بیستسالگی اوریانا فالاچی نوشتن در روزنامهها را آغاز کرد و به دلیل هوش بالا و درک خاص سیاسی که داشت، چندی نگذشت از ستون کوچک در روزنامهها به یک خبرنگار خبره بینالمللی مبدل گشت.
فالاچی در دوران زندگی و نیاز فعالیتهای حرفهای که داشت موفق به کسب جوایز بیشماری شده بود که از شاخصترین آنان میتوان مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکونی، جایزه آمبرگئودرو؛ معتبرترین جایزه شهر میلان، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و... را نام برد. همچنین قابلذکر است که وی یکبار نیز برای دریافت جایزه نوبل ادبیات نامزد شده بود.
میتوان اوریانا فالاچی را از لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راستگرا دانست، او از بعد مذهبی یک ملحد مسیحی به شمار میرفت که در ظاهر به خدا ایمانی نداشت اما تمایلاتی به سمت مسیحیت از خود نشان میداد، برای مثال وی در اوت 2005 با پاپ بندیکت شانزدهم نیز دیدار داشت.
فالاچی در کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، با فریادهایی که از خشم در اثر آنچه بر سر بشر آماده با عشق مادری سخن میگوید، شاید در ابتدا گمانهها بر روی این کتاب بر روی سقطجنین باشد، اما درواقع تمام دیدگاههای موجود در رابطه با زن را توجیه میکند.
از دیگر آثار او میتوان به کتابهای، یک مرد، پنه لوپه به جنگ میرود، اگر خورشید بمیرد، خشم و غرور و... نام برد.
مبلغ قابل پرداخت 8,000 تومان