نوع فایل : صوتی قابل پخش در موبایل ، تبلت،کامپیوتر و سایر دستگاه ها
زمان کل : 15 ساعت
نویسندهی این کتاب که بیشتر آثارش، کتابهای مستند بر پایهی مصاحبه با افراد مختلف است، در این کتاب گزارشهایی بینظیر و نشنیده از حوادثی که در طول بحران چرنوبیل، اتفاق افتاده است را در قالب داستان به نمایش میگذارد. مطالبی که همراه با خشونت و نومیدی فراگیر در زندگی مردم بوده و هماکنون نیز پس از گذشت چند دهه، زندگیهای بسیاری را تحتتاثیر قرار داده است. سوتلانا الکسیویچ، خود در گفتوگویی درباره این کتاب گفته است: «این کتاب دربارهی چرایی و چگونگی فاجعه چرنوبیل نیست. این کتاب دربارهی جهان بعد از حادثه چرنوبیل، دربارهی اینکه چگونه مردم با آن روبهرو شدند و با آن زندگی کردند، میباشد. دربارهی آسیبها و صدماتی که چرنوبیل به طبیعت و ژنتیک انسانی وارد کرد، هم نیست، بلکه دربارهی این است که چگونه این تجربهها روی زندگی ما و روح و روانمان تاثیر گذاشت. در حالی که چرنوبیل ترسها و احساسات تازهای را درون ما شکل میدهد، اما برخی ترسهای قدیمی را از بین میبرد. ترس از دولت کمونیستی از بین رفت، وقتی مردم با این انتخاب مواجه شدند که آیا فرار کنند و خانوادهشان به مکانی امن انتقال دهند یا به حزب و حکومت وفادار باشند و در چرنوبیل بمانند. مردم فرار را انتخاب کردند، چون ترس از رادیواکتیویته باعث شد ترس مردم از روسای حزب کمتر شود. این مقامات حاضر شدند کارتهای شناسایی حزب را کنار بگذارند تا متهم نشوند که روی جدیت فاجعه چرنوبیل تاکید کردهاند. این نویسنده بلاروسی میافزاید: اکثر مردم درباره این وجه چرنوبیل چیزی نمیدانند. این کتاب از واکنشهایی تاثیر پذیرفته که وقتی کتاب را مینوشتم، در ذهنم نقش بست؛ مردم کمکم به معنی زندگیشان و زندگی به معنای عام فکر میکردند؛ احساس نیاز به جهانبینی تازهای داشتند، جهانبینیای که بتواند نجاتبخش همه باشد. چطور میتوانیم خودمان را نجات دهیم؟»
سوتلانا الکسیویچ در تاریخ 31 مه 1948 در شهر اوکراینی ایوانو - فرانکو از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی متولد شد. پدرش یک نظامی بود و پس از پایان خدمتش در ارتش به همراه خانوادهاش به بلاروس بازگشت. آنها در دهکدهای ساکن و پدر و مادر سوتلانا در آنجا به عنوان معلم مشغول به کار شدند. سوتلانا پس از اتمام تحصیلات به عنوان گزارشگر در روزنامهی محلی شهر نارولیا، واقع در ناحیهی گومل، مشغول به کار شد. او بین سالهای 1967 تا 1972 در دانشگاه مینسک، به تحصیل در رشتهی خبرنگاری پرداخت و پس از فارغالتحصیلی برای کار در یک رونامهمحلی به شهر برست، در ناحیهی برسا رفت و همزمان به کار تدریس هم مشغول شد. اما پس از یک سال برای کار در روزنامهی سلسکایا به منیسک دعوت شد. او برای بیان نظریات و عقایدش سبکهای ادبی مختلفی را تجربه کرد؛ از قبیل داستان کوتاه، مقالهنویسی و گزارش؛ و در نهایت این نویسندهی مشهور بلاروسی، آلس آدامویچ بود که تاثیری بهسزا و قطعی بر الکسیویچ در برگزیدن ژانر نوپایی در ادامهی مسیر نویسندگیاش گذاشت؛ ژانری مرسوم به «رمان جمعی»، «رمان- اوراتوریو»، «رمان- سند»، «مردمی که از خودشان میگویند» و «همسرایی حماسی». الکسیویچ همیشه از آدامویچ به عنوان مهمترین آموزگارش و کسی که به او در یافتن مسیر خاص خودش کمک کرده، یاد میکند. الکسیویچ میگوید: «همیشه در جستجوی سبکی ادبی بودهام که بتوانم به کمک آن تا حد ممکن به زندگی واقعی نزدیک شوم.» واقعیت همیشه مانند آهنربایی مرا جذب خودش کرده، آزارم داده و مسحورم کرده است و همیشه خواستهام آن را همانگونه که هست، روی کاغذ ثبت کنم و خیلی زود ژانر صداها و اعترافات واقعی انسانها، شواهد و اسناد گواهان را برای منظورم مناسب یافتم. من اینگونه دنیا را میبینم و میشنوم؛ همسرایی صداهایی فردی و مجموعهای از جزئیات روزمرهی زندگی. چشم و گوش من اینطور عمل میکند و به این تربیت تمام پتانسیلهای روحی و عاطفیام به طور کامل جامهی عمل میپوشند و من میتوانم همزمان یک نویسنده، خبرنگار، جامعهشناس، روانشناس و خطیب باشم.»
الکسیویج تاکنون موفق به کسب جوایز متعددی برای آثارش شده است که از میان آنها میتوان به جایزهی «کورت توخولسکی» برای «شجاعت و شرافت در نویسندگی» و جایزه «انجمن قلم سوئد» برای «اصالت در ادبیات» و همچنین جایزه معتبر «تریومف» اشاره کرد. او سالها برای نوشتن نخستین کتابش به نام «چهرهی غیرزنانه جنگ» به جمعآوری مطالب پرداخت.از دیگر آثار مهم الکسیویچ میتوان به کتاب «پسران زینکی: صداهای شوروی از جنگی فراموششده- 1991» اشاره کرد که روایتی از جنگ شوروی در افغانستان است و عنوان آن اشاره دارد به جسد سربازان جوانی که پس از کشته شدن در جنگ، در تابوتهایی زینکی به کشور فرستاده میشوند. «تاریخ شفاهی یک فاجعهی اتمی- 1997» و «زمان دست دوم- 2013» نیز از دیگر کتابهای او میباشند.
سوتلانا الکسیویچ در سال 2015 موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شد. آکادمی نوبل این جایزه را برای نگارش «آثار چندصدایی که یادآور رنج و شجاعت زمانهی ماست» به او اهدا کرد. الکسیویچ میگوید: «من در پی مشاهدات، جزئیات و تفاوتهای ظریف و جزئی زندگی هستم. دلبستگی من در زندگی حادثه، جنگ، چرنوبیل، خودکشی، یعنی تکتک این عناوین به خودی خود نیست. من دوست دارم بدانم په بر سر انسان زمانهی ما میآید و او در این وانفسا چطور رفتار میکند و از خودش چه واکنشی نشان میدهد. دوست دارم ببینم او چقدر به لحاظ بیولوژیکی انسان است، چقدر محصول زمانهی خود اوست و چقدر از انسانیت بهره برده است».
مبلغ قابل پرداخت 12,000 تومان