نوع فایل : صوتی ،قابل پخش در موبایل،تبلت،کامپیوتر و سایر دستگاه ها
زمان کل : 3 ساعت و 7 دقیقه
درباره :
چيستاي نوجوان عاشق پستچي مو طلايي محله مي شه و براي همين هر روز براي خودش نامه مي نويسه اين عشق يک عشق واقعا جدي مي شه بين دختري که بعدها دانشجو شده و علي که دانشگاه را ول کرده و در قالب مامور مخفي و تک تيرانداز و ... داره ماموريت هايي را انجام مي ده اونها عاشق همند اما نمي شه راحت در کنار هم قرار بگيرند.
چیستا یثربی نویسنده داستان پستچی در این کتاب مقطعی از زندگی خود را روایت کرده است. داستان عاشقانه پستچی از اولین روز عاشقی چیستا شروع میشود، روزی که او برای گرفتن نامه در خانه را باز میکند و وقتی پسرک پستچی را میبیند عاشقی آن دو آغاز میشود. این قسمت از ماجرا را در این کتاب صوتی اینگونه میشنویم «چهاردهساله که بودم؛ عاشق پستچی محل شدم. خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم و نامه را بگیرم، او پشتش به من بود. وقتی برگشت، قلبم مثل یک بستنی، آب شد و زمین ریخت!»
در بخشی از دومین قسمت از داستان پستچی که در روزهای جنگ میگذرد، نوشتهشده است: «آن روزها، همهچیز، طلایی بود. برگ درختان پاییز، آسمان، رنگ موی تمام مردان خیابان، حتی صدای آژیر قرمز! جنگ شدیدتر شده بود و محله ما، گیشا، هر شب میزبان بمباران عراقیها بود؛ اما دل من، حتی در تاریکی بمباران، همهچیز را طلایی میدید. چند بار به دفتر پست محله رفتم و سراغ پسرک پستچی موطلایی را گرفتم که نامش را هم نمیدانستم. فوری میگفتند: امرتان؟ میگفتم: با خودشان کار دارم.»
در هفتمین قسمت کتاب صوتی پستچی میشنویم: «عاشق شدن، سخت است. عاشق ماندن، سختتر. آدم شاید در یکلحظه عاشق شود، ولی یکعمر، طول میکشد که از یاد ببرد. بهخصوص عشق اول را. روی موتور نشسته بودم، ساعت دو نیمه شب بود. از امامزاده برمیگشتیم. ناگهان حسی به من گفت که بعضی چیزها را نمیتوان به تقدیر و سرنوشت سپرد. باید به خاطرش جنگید! یک حس آنی بود».
مبلغ قابل پرداخت 8,000 تومان
برچسب های مهم