کتاب صوتی «تنهایی پرهیاهو» اثر نویسنده سرشناس و موفق چک؛ «بهومیل هرابال» است که در دوران ممنوع القلم بودنش در سالهای 1974 تا 1976 به نگارش این کتاب پرداخت و در همان زمان نیز به طور مخفیانه به مرحله چاپ و انتشار رسید. کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو از زاویه دید اول شخص مفرد روایت میشود.
کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو طبق نظرخواهی از ناقدان ادبی، استادان دانشگاه و نویسندگان در آغاز سده کنونی به عنوان دومین اثر متمایز و بینظیر ادبیات نیمه دوم قرن بیستم انتخاب شد.
بهطورکلی کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو از داستانی فلسفی برخوردار است که به روایت افکار شخصیت اصلی داستان میپردازد، بااینحال نویسنده در بخشهایی از کتاب به موضوعات سیاسی و اجتماعی نیز پرداخته است.
خلاصهای از کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو:
کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو روایتگر زندگی کارگر سادهای به نام هانتا است که در یک زیرزمین مرطوب به کار پرس کردن و در نهایت خمیر کردن کتابهای ممنوع شده از سوی رژیم کمونیست مشغول است. هانتا به کتاب خواند ن علاقه زیادی دارد، بهطوریکه او کتابهای ارزشمند و خواندنی را از میان کتابهای دیگر جدا کرده و با خود به خانهاش میبرد و همزمان با خوردن الکل دیوانه وار و سرمستانه به مطالعه کتابهای میپردازد، گویی که با کتابها زندگی میکند.
حجم کتابهای جمعآوریشده در خانه او بهقدری زیاد است که چندین بار خطر ریختن کتابهای بر روی خودش را متصور شده و به همین دلیل تعدادی از کتابها را به افراد دیگر فروخته و یا هدیه داده است.
هانتا تا سیوپنجسالگی به کار خود ادامه میدهد تا جایی که با رشد تکنولوژی و روی کار آمدن ماشینهای جدید پرس، دیگر نیازی به هانتا برای پرس کردن و خمیر کردن کتابها نیست، به همین دلیل از کار خود اخراج میشود... .
قسمتی از کتاب تنهایی پرهیاهو:
- هر وقت که دستگاه پرسم در آخرین مرحله، کتابهای زیبا را با فشار بیست اتمسفر خرد میکرد، صدای درهم شکستن اسکلت آدمی را میشنیدم و احساس میکردم که دارم جمجمه و استخوان کلاسیکها را خرد میکنم.
- من وقتی چیزی را میخوانم، در واقع نمیخوانم. جملهای زیبا را به دهان میاندازم و مثل آبنبات میمکم، یا مثل لیکوری مینوشم تا آنکه اندیشه، مثل الکل، در وجود من حل شود تا در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شود و به ریشه هر گلبول خونی برسد.
- کتاب تئوری آسمانهای کانت: در سکوت شبانه، سکوت مطلق شبانه، وقتیکه حواس انسان آرام گرفته است، روحی جاودان، به زبانی بینام با انسان از چیزهایی، از اندیشههایی سخن میگوید که میفهمی ولی نمیتوانی وصف کنی.
- کیفدستیام پر از کتابهایی است که انتظار دارم همان شب بر من درباره خودم رازهایی را بگشایند که نمیدانم.
- منی که تمام عمر به انتظار دریافت نشانهی عنایتی کتاب خوانده بودم هرگز کلامی از بالا نشنیده بودم ولی مانچا که همیشه از کتاب نفرت داشت، به چیزی تبدیل شده بود که مقدر بود باشد و حال دربارهاش کتاب مینویسند و با بالهای سنگیاش در پرواز خویش اوج میگیرد.
- لائوتسه: به دنیا آمدن یعنی به در رفتن و مردن یعنی به درون آمدن.
- کاغذ هم مثل پنیر جا افتاده و شراب کهن، هرقدر کهنهتر خوشمزهتر.
- من میتوانم به خودم تجمل مطرود بودن را روا بدارم هرچند که هرگز مطرود نیستم، فقط جسما تنها هستم تا بتوانم در تنهاییای بسر ببرم که ساکنانش اندیشهها هستند، چونکه من یک آدم بیکله ازلی- ابدی هستم و انگار که ازل و ابد از آدمهایی مثل من چندان بدشان نمیآید.
محتوای کتاب صوتی تنهای پرهیاهو:
- نویسنده با به تصویر کشیدن زندگی هانتا به دنبال آن است تا به خواننده و مخاطب خود بیاموزد که چگونه میتوان در میان حجم زیادی از زشتی و بدیهای زندگی به دنبال خوبیها و زیباییها رفت و به آنها دست یافت.
- شخصیت اصلی داستان با خواندن کتابهای ارزشمند، زندگی خالی و بیارزش خود را با جملات قصار و منحصربهفرد از کتابهای مختلف پر کرده و به نحوی با همین جملات زیبا زندگی میکند. به عبارتی کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو در مورد عشق بیکران به کتاب است، بهطوریکه هانتا به واسطه این عشق و علاقه از موضوعات پیش و پا افتاده و بیارزش به سمت مسائل عمیق و پر محتوا کشیده میشود و در واقع اهمیت مطالعه کتاب را به مخاطب گوشزد میکند.