نوع فایل : MP3 صوتی قابل پخش با موبایل،کامپیوتر،تبلت و سایر دستگاه ها
نویسنده : آنا گاوالدا
زمان کل : 4 ساعت و 3 دقیقه
کتاب صوتی «من او را دوست داشتم» اولین رمانی است که «آنا گاوالدا» نویسنده معروف فرانسوی در سال 2002 منتشر نموده است. رمان من او را دوست داشتم را خانم «الهام دارچینیان» توانسته است به فارسی ترجمه نماید. خانم آنا گاوالدا به نوشتن رمان های احساسی و عاشقانه معروف بوده، که این کتاب نیز از این قانون مستثنی نمیباشد.
معمولا افرادی که دنبال کننده رمان های عاشقانه می باشند، با آثار آنا گاوالدا آشنا می باشند. زیرا رمانهای بسیار زیبا و خواندنی از این نویسنده در بازار موجود می باشد. کتابهایی که آنا گاوالدا نوشته معمولا با یک فلاش بک به گذشته، و اتفاقاتی که در گذشته برای شخصیت های مهم داستان رخ داده، پیگیری می شوند.
کتاب رمان صوتی من او را دوست داشتم نیز بدین ترتیب نوشته شده است و حکایت از عشق یک زن به شوهرش داشته، که او و دو فرزندش را ترک کرده است. بدین ترتیب داستان اصلی این کتاب رمان حول این موضوع چرخیده، که البته در ادامه داستان اتفاقات تلخ و شیرین بسیار زیادی رخ میدهد. بدین ترتیب افراد زیادی مجذوب این رمان شده و آن را از ابتدا تا انتها دنبال کردهاند.
کتاب صوتی من او را دوست داشتم اثر آنا گاوالدا یکی از فاخر ترین آثار ادبیات فرانسه میباشد، که به خاطر کیفیت بالا و زیبایی داستان، در کشورهای مختلفی از جمله ایران ترجمه شده است. این کتاب با عاشق شدن مردی نسبت به یک زن آغاز شده که به همین خاطر مرد مجبور به ترک زن و بچه های خود شده و همراه با عشق جدیدش به منطقهای دیگر سفر میکند.
با وجودی که همسر این مرد عاشقانه او را دوست داشته، اما او حاضر به زندگی با او نمیشود. این عشق یک طرفه می شود در نتیجه مشکلات بسیار زیادی برای کلوئه بوجود می آید. کلوئه پس از اینکه همسرش او را ترک میکند، او هم پاریس را ترک میکند و به خانه پدر و مادر شوهرش میرود. بدین ترتیب با آنها زندگی کرده و در این بین ماجراهای مختلفی نیز بین آنها بوجود خواهد آمد.
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است. از هر چیز دیگری قوی تر است. آدمهایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند.
مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوسها دویدند، به پیشبینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است.
به خودمان فشار می آوریم با قدرت حرف می زنیم که چه؟ و چرا؟ و بعدش چه ؟ الان سیلوی که پل به خاطرش در گوشه اتاق مرد چه شده است؟ الان چه حال و روزی دارد؟
و آن جا بود که درهم شکستم. اصلا انتظارش را نداشتم مثل ابر بهار گریه کردم. من... این بچه ، پسر من بود. من باید پلوورش را بر می داشتم و کلاهش را سرش می کردم. بله من باید این کارها را می کردم. می دانستم ماتیلد دروغ می گوید. کور که نبودم! خوب می دانستم دروغ می گوید. چرا این طور دروغ می گفت؟! چرا دروغ گفته بود؟ آدم حق ندارد چنین دروغ هایی بگوید... به هق هق افتاده بودم. دلم می خواست به او بگویم...
صندلی اش را عقب کشید، گفت: تنهایت می گذارم، من گریه هایم را کرده ام. بسیار گریه کرده ام.
این کتاب رمان موضوع بسیار به روزی را دنبال می کند و آن هم عشقهای یک طرفه که کم و بیش با آنها در جوامع مختلف برخورد میکنید. با وجود عشق زیادی که کلوئه زن جوان این داستان به همسرش داشته، او را در موقعیتی بسیار بحرانی با داشتن دو بچه کوچک رها نموده، کلوئه نیز برای کم کردن ناراحتی خود و مبارزه با برخی از مشکلاتی که برای او بوجود آمده بود، تصمیم به ترک پاریس و زندگی با خانواده شوهر خود گرفت.
شخصیت های کتاب من او را دوست داشتم:
این رمان صوتی حول زندگی یک زن و شوهر جوان به نام کلوئه و آدرین می چرخد. با وجود عشق پاک و بی همتایی که کلوئه نسبت به همسر خود داشته، اما او به زندگی با او راضی نبوده، به همین خاطر نیز در سنین جوانی کلوئه را همراه دو فرزند تنها می گذارد. دو فرزند او لوئیز و فیلیسیتی نام دارند. سپس کلوئه نزد پی پر پدر آدرین رفته و با او و همسرش زندگی می کند.
مبلغ قابل پرداخت 12,000 تومان
برچسب های مهم