نوع فایل : PDF
تعداد صفحات : 197 صفحه
نویسنده : فهیمه رحیمی
نمونه ای از محتوای کتاب ...
دفتر سفید
نامه ای به بدری !
به همه چیز می توانم فکر کنم جز اينکه يتیم شده ايم . چگونه می توانم باور کنم که خوشبختی مان در اثر بی
مبالاتی يک راننده خواب آلود اتوبوس تبديل به مصیبت و بد بختی شده باشد ؟ اين اتفاقات فقط در ستونهای
حوادث روز نامه باور کردنی است و پذيرفتن اينکه ما نیز جزو آن دسته افراد مصیبت ديده قرار گرفته ايم برايم
قابل پذيرش نیست .
هنوز دوست دارم به گذشته فکر کنم و با تو از آن روز ها سخن بگويم . از روز های شاد ، روز هايی که هر ثانیه اش
با خوشبختی قرين بود و ما از آن غافل بوديم . در ذهن فارغ از غم ما مرگ مخصوص پیر مردان و پیر زنانی بود که
کام دل از دنیا گرفته و به قدر کافی از آن متمتع شده اند . هرگز تصورش را هم نمی کردم که داس مرگ روزی دو
تا از بهترين عزيزانمان را از روی زمین درو کرده ، بهار زندگیمان را مبدل به پايیز کند .
آيا تو باور می کنی ؟
من در کابوس غوطه ورم و می خواهم خود را از آن برهانم . شب با اين انديشه به خواب می روم که صبحی روشن و
تابناک را آغاز خواهم کرد و کابوسها پايان گرفته اند . اما هیهات صفحه روز نامه خبر می دهد که آنچه درج شده ،
تنها يک خبر نیست و به راستی من و تو و منصور يتیم شده ايم .
ای کاش ما سه تا هم با پدر و مادر همسفر بوديم و همگی در آن سانحه کشته می شديم ، اين طوری ديگر غم و
دردی هم وجود نداشت .
با تو گفتم که ، دوست دارم در گذشته بمانم و حوادث جاری را فراموش کنم . چه دوران خوشی بود وقتی با هم از
آموزشگاه پرستاری بر می گشتیم . مادر بی وقفه دستور می داد و می گفت " مینو ، بدری ، زود لباسهايتان را در
بیاوريد و بیايید عصرانه بخوريد " و من و تو لباسهايمان را در می آورديم و هر جا می رسید ولو می کرديم و خود را
برای خوردن عصرانه به مادر می رسانديم . و شب ، پدر با پاکتهای میوه به خانه می آمد و پیش از همه نام تو را بر
زبان می آورد ، و من همیشه فکر می کردم تو را بیش از من دوست دارد . چقدر احمق بودم که برای خود سهم
بیشتری از محبت می خواستم . حالا که فکر می کنم ، به خود می خندم و منظور پدر و مادر را که به تو بیش از من
محبت می کردند درک می کنم .
** لينک دانلود کتاب فورا پس از پرداخت ظاهر خواهد شد **
مبلغ قابل پرداخت 5,000 تومان
برچسب های مهم